Home > > چگونه روح ما (انسانها و زمین) دچار انحراف شد

چگونه روح ما (انسانها و زمین) دچار انحراف شد

چگونه روح ما (انسانها و زمین) دچار انحراف شدبگذارید آن را ساده بیان کنیم ... تا برای همه قابل فهم باشد.بیایید ببینیم که چگونه به زمین آمدیم.بیایید تمامی ابعاد را تصور کنیم، با مبدا که در میان آن قرار گرفته است :

مبدا که در مرکز قرار گرفته ، آگاهی است و با حلقه های بیرونی در ارتباط است. باید بگوییم مبدا دربعد صدم قرار گرفته و تمامی DNA زندگی را برای هستی در تمامی ابعاد شامل می شود. اکنون ببینیم که چگونه این انرژی به حلقه های بیرونی و یا همان ابعاد پایینی منتقل می شود، به ابعادی با چگالی بیشتر تا برسد به جایی که ما اکنون هستیم ،ابعاد3/4/5 . وقتی ذره ای از ماده مبدا انبساط می یابد تا ابعاد پایین تر را تجربه کند، مبدا که آگاهی کامل است، یک مشابه انرژتیک از خود ( یک ذره از مبدا / آگاهی محض) را برای تجربه بعد پایین تر و احتمالا عملکرد بر اساس اراده آزاد اختصاص می دهد.این ذره آگاهی کامل، متصل به مبدا باقی می ماند ... با یک پیوند محکم، با یک بند اتری کریستالی. مبدا هر چه را که این ذره تجربه می کند ، او نیز تجربه می کند زیرا این ذره نیز با بند حیاتی کریستالی به او وصل است. این یک سیستم دوطرفه است که به آن رشته DNA ، گرداب انرژی ، کرمچاله و غیره می گویند. اسامی بیشمار برای یک قاعده کلی. بیایید آن را ساده کنیم!این ذره آگاهی همچنین می تواند مشابه های انرژتیک بیشتری درهمان بعد از طریق انبساط افقی داشته باشد. این فرایند ایجاد همزادهای انرژتیک را «تاثیرفرکتال» نیز می نامند. کریستال طبیعی تنها ماده ای است که می تواند انرژی نور/مبدا را منتقل کرده و تداوم آن را حفظ کند...انتقال نور مبدا (خدا) به همه آنچه که موجود است.ما بر روی زمین این انرژی را عشق می نامیم... انرژی که از سوی خدا می آید و ما را سرشار می کند.یک تجلی از هر آنچه در اطراف ماست در بعدی بالاتر وجود دارد...این طرح توسط خود برتر در نظر گرفته شده بود. زمین-مادر نیز در ابعاد بالاتری وجود دارد . موجودات ابعاد بالاتر ( نزدیک به مبدا) موجوداتی اتری هستند و مانند ما فرم فیزیکی سخت ندارند . آنها می توانند در میان بعدها حرکت کرده و به ابعاد بالاتر و پایین تر سفر کنند و آنها را با قلب خود تجربه کنند. این موجودات ستاره ای با نیروی اراده حرکت می کنند ( با ارتباط قلب و تخیل/نیت) شما به عنوان پرتوی از ماده مبدا ، در قلب تان با مبدا در ارتباط هستید ، با آن کلید دانایی.اگر باقی این مطلب را بخوانید و به تصور آن ادامه دهید، به علت آن پی خواهید برد. ابعاد پایین تر از رتبه سی و سوم ،چگالی بیشتری دارند و موجودات آن ( که همچنان چکیده آگاهی و در پیوند با مبدا هستند ) تراکم فیزیکی بیشتری دارند ... و قرار است با فرم فیزیکی خود تطابق یافته و آن ابعاد را با اتصال به مبدا و عشق تجربه کنند. طبق نظر مبدا و عمل تحت نام او حتی با جسمی سخت می توان عشق را تداوم بخشید... سپس شما خواهید دید که چگونه آنها، ما ( انسانها / زمین ) را از این ارتباط خارج کردند. هرکسی ( در فرم فیزیکی ) میتواند با آن بند نورانی کریستالی با مبدا در پیوندی همیشگی باشد. سیستم سیاره ای ما و نیزوجود خود ما ...زمانی چگونه بود و چگونه تغییر کرد.تمام سیاره ها توخالی هستند و خورشید درونی خود را دارند و موجوداتی در داخل آنها زندگی می کنند.خورشیدهای درونی وبیرونی ماهواره های مبدا هستند ... و نیز با یکدیگر توسط رشته های ارگانیک کریستالی که آنها را کرمچاله می گویند در ارتباط اند. در «تئوری رشته ها» به آنها رشته می گویند . کرمچاله ها (درون وبیرون) شاهراههای کریستالی هستند که از میان آنها کشتی های فضایی کریستالی ارگانیک سفر می کنند با موجودات کریستالی درونشان. همگی در ارتعاشی هماهنگ با مبدا !! در یگانگی !! در عشق و نور . یک سمفونی کیهانی از تجلی مبدا( خدا) ... تمام فرکانس ها و ارتعاشات عشق دررنگ ، صدا، بو،طعم، لمس و ... احساساتی که می خواستیم در این جهان تجربه کنیم متجلی هستند. تجربه تجلی عشق از طریق جسم بشری...خانه بدن انرژی شما و آن قطره چکیده از مبدا. نورسفید مبدا ( آگاهی مطلق) میان چاکراها تقسیم شد. نور سفید / عشق به سیستم چاکراهای بدن شما فرستاده شد با تاثیر یک منشور رنگین کمان .

در اینجا موضوع، همراستایی و ارتباط به روش عمودی است : همراستایی چاکراها، انجام آنچه تصورمی کنید و آنچه در قلب خود احساس می کنید و استفاده از الهام . ایجاد ارتباط صحیح میان قلب و ذهن ... ابتدا احساس کردن سپس فکر کردن. تخیل ، روشن بینی و ایده ها وابسته به غده پینه آل شما هستند... غده پینه آل یک کریستال انتقال دهنده و دریافت کننده و متصل به مبدا است... و دانش برتر را از ابعاد بالاتر دریافت می کند ...و همواره به همزاد انرژتیک خود در بعد بالاتر متصل است.

و نیز کار آن آوردن دانش برتر و به ظهور رساندن آن است ... از طریق تجربه بر اساس خواست قلبی و اراده آزاد. مارپیچ پایین رونده که به جهان ما می آید و توسط خورشید به ما بر روی زمین تابیده می شود با خود برتر ما در ارتباط است . خویشتن برتر ما از خلال یک ارتباط اتری، جریان مداوم انرژی را برقرار نگه می دارد... این انرژی به چاکرای تاجی ما می رسد و در چاکراها جریان می یابد... و با آوردن فرکانس های بالاتر سبب فعال شدن چاکراها و DNA و «بدن انرژی» می گردد. این نور در تمام چاکراها جریان یافته و سپس از طریق شبکه کریستالی زمین-مادر به زمین می رسد.این شبکه کریستالی ، کامپیوتر زمین- مادر است و توسط خورشید درونی زمین فعال می شود. ارتعاشات خورشید آن یک مارپیچ بالارونده ایجاد می کند. با اتصال ما با این شبکه، نحوه ظهور دانش زمین- مادر فعال می شود. و نیز حافظه تاریخی آن در یک بانک اطلاعاتی کریستالی ذخیره می شود. همگی می دانیم چه اندازه اطلاعات در یک چیپ کریستالی کوچک کامپیوتری قابل ذخیره است. تصور کنید که زمین-مادر چقدر اطلاعات دارد. حالا می توانید تصور کنید که ما همیشه تک قطبی بوده ایم . کمی بعد توضیح می دهم که چطور فکر کردیم که ما دوقطبی هستیم.طی یک آفزینش جمعی به نام مبدا... ما آفریده شدیم.در این سیستم ستاره ای و در این جهان. بخش 2آیا رنگهای آبی و بنفش را می بینید... حالا آنها حرفهای زیادی برای گفتن دارند. پرتوهای آبی نیلی طرح اولیه/ DNA را فعال کرده و پرتوهای بنفش کارما را تبدیل می کنند. DNA بسته های کوچک و نورانی دانش هستند. دانشی که با تجربه به آن می رسید. ...با تجربه و پیمودن مسیرتان، با « همراستایی» ... باقلب ... شما دانش و DNA بیشتری بدست می آورید و با ارتعاشی که طنین بالاتری دارد « روشبالاتری ، روشن تر می شود.حالا بیایید تصویر بعدی را بر روی گوی تسلا قرار بدهیم:

می بینید که دانش تسلا پنهان شده است. این جریان انرژی را نشان می دهد. پاسخ این است که نشان دهنده زمین درونی و منبع نورانی پنهان آن است: خورشید زمین درونی. از دیدگاه انرژتیک این چیزی است که ما از آن ساخته شده ایم: آگاهی و تجلی عشق.

تلفیقی از تمام دانش ها در ابعاد مختلف به سوی مبدا هدایت می شوند.

https://www.google.nl/search?sourceid=navclient&hl=nl&ie=UTF-8&rlz=1T4NDKB_nlNL560NL560&q=kabbalah+tree+of+life+meaning

به عبارت دیگر چاکراها یک مدار الکتریکی با گره های نیرو هستند. در بالا شما همچنین تصویری از چاکراهای یک انسان را می بینید. آنچه در تصویر دیده نمی شود نور سفید رنگی است که 30سانتی متر زیر کف پاها قرار دارد . یک گره قدرتی از خورشید درونی یا «چاکرای ستاره زمین» است. رابط نورانی ما با خورشید درونی است.با نگاه کردن به درخت زندگی می بینید که همه چیز به سمت نور رشد می کند. ..ریشه های درخت به سوی ارتعاشات خورشید زمین دورنی رشد می کنند. یک درخت آگاهی ای دارد که می تواند به بی نهایت برسد. در ضمن یک میدان حلقوی هم دارد.

آتلانتیس یک ساختار کریستالی بود.

یک تمدن فوق پیشرفته بود که به شکل حلقه های متحد المرکز ساخته شده بود. انرژی عمودی را دریافت می کرد و بر روی یک گره انرژی در مسیر طبیعی انرژی (leyline) ساخته شده بود. این گره ها ( که محل اتصال مسیرهای انرژی هستند) انرژی را به صورت عمودی دریافت کرده و به روشی افقی برای رساندن به موجودات زنده روی زمین منتشر می کنند. آتلانتیس فرکانس های دریافتی را توسط عناصری همچون آب منتشر می کرد. به این ترتیب این ارتعاشات به انسانهای هوموارکتوس و هر موجود زنده ای بر روی زمین می رسید. انسانهای هوموارکتوس بر عنصر هوا/اتر تسلط داشتند . آن روزها ، روزهای بهشتی بود... زندگی در فراوانی بی هیچ کمبودی . همراه با جریان مبدا...که طبیعت همه چیز است.هیچگونه نشت انرژی صورت نمی گرفت و از چاکراها به درستی استفاده میشد.کاهنان و کاهنه های اعظم در ساخمان مرکزی آتلانتیس زندگی می کردند... در معبدهای کریستالی. آنها به جریان انرژی متصل بودند... به عبارتی به روح گایا/ زمین- مادر. آنها به مادر متصل بودند و خواسته های مردم را می شنیدند. این کاهنان اعظم (ALTRA_RA) به مردم روی زمین کمک می کردند و با آن چیزی که آن را « ماه دوم» آتلانتیس می نامند در ارتباط بودند: یک گوی کریستالی که نقطه تجمیع انرژی ها بود . در مقیاسی کوچکتر می توانید ماه دوم آتلانتیس را با هاله سفید دور سر خودتان مقایسه کنید . به این موضوع در کتابهای کارلوس کاستاندا اشاره شده است. همچنین ارتباط محکم تری میان افراد و خود برتر آنها وجود داشت ...نوری بود که به سوی مبدا هدایت می شد . با حرکتی رو به بالا بدون انحراف افقی از سوی یک منبع بیرونی.

اگر مردم آن سرزمین به باران نیاز داشتند از زمین-مادرآن را طلب می کردند. ...کاهنان اعظم درخواست آنها را می شنیدند و با قصد خود آن گوی را به بالای منطقه ای حرکت می دادند که به خورشید یا باران بیشتری احتیاج داشت (telekinesis) .این گوی کریستالی نیت کاهنان را تقویت می کرد و عناصرمورد نیاز به بهترین شکل و بی هیچ کمبودی در اختیار گذاشته می شدند. انسانهای هوموارکتوس نسبت به حضور «خانواده» خود که ساکن دریا بودند آگاهی نداشتند. وضع به همین منوال بود تا آنکه آنها در امر اراده آزاد پیشرفت کردند. ..اما همواره توسط مشابه انرژتیک والا و یا خود برترشان هدایت می شدند . آنها هر چه را نیازداشتند دراختیارشان می گذاشتند ... زیرا به آنها عشق می ورزیدند ...همانطور که مایاها می گفتند : من «تو»ی دیگر هستم( Lackech). آنها در سطح انرژتیک ، یکی هستند با همان DNA، اما DNA خودبرتر کاملا اکتیو شده است . خود پایین تر DNA درخواب/ناگشوده بیشتری دارد برای آنکه بتواند تجربه کند. یک زمانی اینگونه بود و بازهمانطور خواهد شد.اما در ابتدا باید تاریخ واقعی رفتن به یک بعد دیگر را بدانیم . فقط باید ذهن تان را باز بگذارید و حقیقت را احساس کنید ... آنچه را که می خوانید تصور کنید!این وضعیتی است که در آن مغزتان به طور کامل فعال می شود و نه فقط مغز ناکامل و رپتیلیان شما. وقتی مغزها به طور کامل فعال شوند، مغز رپتیلیان در خدمت مغز روحانی و فرازمینی قرار می گیرد. این مغز می داند که چگونه به زمین- مادر وصل شود ..با احساسات ، در یک همراستایی عمودی.همراستایی عمودی همچنین به « طنین شومان» معروف است . این مغز رپتیلیان شماست:

http://www.crystalinks.com/reptilianbrain.html

و مغزهای دیگر مغزهای فرازمینی و روحانی هستند ... که با آنچه به آن « DNAبی مصرف» می گویند در ارتباط هستند.

رپتیلیان ها( خزندگان):همانگونه که ما خود برتر داریم ، آنها نیز دارند . آنها قبل از ما اینجا بوده اند . آنها به دنیای فیزیکی فرود آمدند . ما این را می دانیم ... دایناسورها دلیل آن هستند. زمین-مادر قبل از ما برنامه های زیادی داشت. تاریخ این را به ما نشان می دهد...همانطور که همه ما می دانیم.سیستم سیاره ای ما فرکانسهای تازه ای از مبدا دریافت می کند و سیاهچاله ها این انرژی آزاد را که سبب گشودن DNA و ارتقاء آن می شود را به سوی این سیستم سیاره ای می کشانند.اینها درگاههای ورودی به ابعاد بالاتر هستند... یک مسیر رفت وبرگشت ... که انرژی را به سوی مبدا باز می گردانند و به این طریق اوهمیشه از اینکه در «خانه» اش چه روی می دهد، آگاه می شود. او از نیت ها آگاه می شود .زیرا او مبدا است (و خود ما) که با انرژی خود عمل می کند. خویشتن را بشناسید! آنچه از آن ساخته شده اید!رپتیلیان ها همان ساختار ژنتیکی را دارند که ما داریم و جلوه دیگری از مبدا در فرم فیزیکی محسوب می شوند.

داستان زمین در باره همه خزندگان نیست. در باره گروهی از آنهاست. David Ickeبه طور کامل این ریشه های نژادی را شرح داده است. این گروه از خزدگان تمام ابعاد پایین را تجربه کرده و آموخته بودند که با ورود به ابعاد بالاتر به مبدا باز می گردند . شاید مشکل بتوان تصور کرد اما آنها منشا اولیه ژنتیک ما هستند. آنها دانش آفریدن را در ابعاد پایین بدست آورده بودند. دانشی که با قلب خود کسب می کنید همیشه با شما می ماند، هنگامی که به بعد/ سطح بعدی می روید... یک جور ارتقاء و باز شدن DNA. اگر شما با قلب خود به ابعاد پایین تر می رفتید ... همیشه امکان رفتن به ابعاد پایین تر را داشتید...زیرا نحوه هم طنین شدن با این بعد را می دانستید...آگاهی کامل! این یک امر ثابت است که همیشه می توانید با بدن فیزیکی به عقب برگردید. و یا تغییر شکل بدهید، بسته به اینکه می خواهید چه چیزی را بیان کنید . همانگونه که از طریق بسیاری از آیات الهی آموخته ایم خدا/مبدا آنهایی را که ما فرشتگان سقوط یافته می نامیم ، از خودراند. موجودات اتری که در قلمروهای اتری بدون هیچگونه فرم و بدن فیزیکی ساکن بودند. می توانستند به هر کجا که می خواهند سفر کنند . این آفرینندگان رانده شدند تا ابعاد پایین تر را تجربه کنند. این موجودات غیرارگانیک فاقد جسم هستند. آنها رانده شدند تا تجسد فیزیکی پیدا کنند و قلمروهایی که با ارسال انرژی به آنها، خود آفریدند را، تجربه کنند. آنها به سوی ابعاد پایین تر حرکت کردند با علم به اینکه یک جسم فیزیکی را تجربه خواهند کرد و به دنبالش آگاهی کامل خود را از دست خواهند داد... آنها به گروهی از خزندگان پیشرفته برخورد کردند که در راه بازگشت به سوی مبدا بودند و ابعاد پایین تررا تجربه کرده بودند ..مبدا خواست تا از طریق آفرینندگان«رانده شده» این ابعاد پایین تر را تجربه کند. این آفریندگان مانند ما دارای اراده آزاد برای عمل کردن هستند.این موجودات نورانی خزندگان را با آگاهی و دانش خود تحت تاثیر قرار دادند... آنها این خزندگان را کنار خود قرار دادند آنها که بدن فیزیکی داشتند و قادر به عمل کردن در ابعادی بودند که با همراستایی قلبی خود آن را تجربه کرده بودند . این هبوط یافتگان به قلمروهای فیزیکی نمی خواستند خود را گرفتار یک بدن فیزیکی کنند. آنها آزادی آفرینش داشتند و گروهی در کنار خود که خزندگان بودند . هبوط یافتگان می توانستند بدنی که خزندگان درست کرده بودند را به کار ببرند و به این ترتیب تجربه ابعاد پایین تر را به دست بیاورند. با این وجود این آفرینندگان هنوز در یک جسم فیزیکی از آگاهی کامل بهره مند بودند و می توانستند با ارده آزاد هر کاری که می خواهند انجام دهند . نیت این هبوط یافتگان که آنها را به عنوان « آنوناکی» می شناسیم (به معنای از بهشت آمدگان)، این بود که بر مبدا تسلط یافته وخود مبدا شوند!بیایید به 13 چاکرایی که می باید دوباره فعال شوند و در زمان آتلانتیس فعال بودند نگاهی بیندازیم .

http://www.2012.com.au/DNA_upgrades.html

زمانی ما 13 چاکرای فعال داشتیم و حالا 7 چاکرا داریم !تبهکاران کهکشانی قبل از رسیدن به زمین تمام سیاره هایی که به آنها وارد شدند را نابود کردند. ... با همان روش ... با جاری کردن انرژی بر نیت هایی که داشتند... و این همیشه موثر نبود! و اینجا بر روی زمین ، آخرین تلاش خود را انجام می دهند ... برای تسلط بر « خانه» خدا و بر همه ابعاد...آنها مدت زمان زیادی منتظر آن بوده اند ... با علم به اینکه چگونه سیاره ها بر هم اثر می گذراند و نتیجه آن چه می شود.آن آفرینشگران یاوران خزنده خود را در سیستم دراکونیان یافتند و در طی جنگهای کهکشانی در این منظومه با کشتی فضایی« نیبیرو» به زمین آمدند . این سیاره یک گذرگاه بود.

http://www.nibiruancouncil.com/html/flagshipnibiru.html#

آنها در جایی فرود آمدند که بعدها آن را بین النهرین نامیدیم.

http://en.wikipedia.org/wiki/Mesopotamia

انسانهای هوموارکتوس بر روی زمین بودند . زمین یک کره پر از انرژی و سرشار از نور مبدا بود . نور مبدا که آفرینندگان به آن نیاز داشتند تا DNAخود را به طور کامل فعال نگه دارند...در آگاهی کامل. آنها اینک بر روی زمین بودند ، با همان دانش خلق کردن که مبدا، دارای آن بود.آنها خزندگان را مسلح کردند تا قدرت را به دست بگیرند . گروه تبهکاران پیشرفته ای که با بالاترین دانش و تکنولوژی مسلح بودند . دانش جاری ساختن انرژی در جهان . همین استراتژی در تهاجم مایاها به کار برده شد... گروهی را کنار خود قرار دادن ، به آنها سلاح و قدرت بخشیدن و تقریبا از میان بردن همه یک جمعیت.این موجوداتDNAانسانهای هوموارکتوس را ارتقاء دادند . والبته فقط در رشته هایی از DNA که با مغز رپتیلیان در ارتباط است و به این ترتیب بر ذهن ها مسلط شدند. شکل انسان را نسبت به طرح اولیه آن تغییر دادند. به این ترتیب نژادی را پدید آوردند که می توانست با آنها ارتباط برقرار کرده و خواسته شان را به انجام برساند، مثل یک برده... آنها از فرمانهایی که به روش افقی و از یک منبع بیرونی به آنها می رسید، پیروی می کردند. آنها تخیل خود را به کار نمی بردند زیرا غده پینه ال آنها نمی توانست نور را از طریق چاکرای تاجی دریافت کند. به این طریق ، به روشی زندگی می کنید که مطلوب دیگران است. با قرار دادن یک پیوند انرژی که مانند یک گیرنده و فرستنده عمل می کند وهنوز در مغز همه انسانها وجود دارد، تنها فکر و ذهن فعال می شود و جریان انرژی میان قلب و چاکرای زمین مسدود می شود . و فرد صاحب آگاهی ای می شود که وابسته به مغز رپتیلیان است. این پیوندهای اتری کار گذاشته شده به شدت با امواج الکتریکی ساطع شده از کامپیوتر ها ، دیسکهای ارتباطی و غیره تحریک می شوند. ... و ما را در یک حالت مغزی منفی خودخواهانه رپتیلیان نگه می دارند ..حالتی که فرد تنها به خودش اهمیت می دهد .آنقدر به ما می دهند که زنده بمانیم و جنگیدن برای بقا را ادامه دهیم.

www.portal2012.blogspot.nl



با زندگی به این شیوه غده پینه آل از کار می افتد و غیر فعال می شود زیرا دیگر نوری دریافت نمی کند. وبدنبال آن شما قوه تخیل خود را از دست می دهید ، اینکه چگونه زیبایی ها را در این دنیا به ظهور برسانید ...شما به دنبال یک خدا بیرون از خودن می گردید که ایده های جدید خلق کند... تا شما را سرگرم کند..یک رهبر که به شما بگوید چه بکنید. تلویزیون ، کامپیوتر و سینما قاتل قوه تخیل کودکان هستند...باور کردن حرفهای رهبری که به شما می گوید اگر انرژی خود را به نیت « خیر» او بدهید پس از مرگ به بهشت خواهید رفت.با این کار و با خارج شدن از همراستایی ، رو به مرگ و بیماری می رویم.این تبهکاران کهکشانی همچنان با حقه های جادویی خودشان به تاثیرگذاری بر مردم ادامه می دادند ( بردگانی که از نظر ژنتیکی دستکاری شده اند) تا همچون خدایان مورد احترام قرار بگیرند. در طول زمان آنها این بردگان را بر اساس 2 ترس اساسی کنترل کردند: ترس از مرگ) عدم وجود) و ترس از فقدان. وعده « جهنم» اگر آنچه از آنها خواسته شده را انجام ندهند. مردم زمین که برای اولین بار احساس ترس را تجربه می کردند خیلی تحت تاثیر قرار گرفتند... نمی دانستند این علامتی است که نشان میدهد که نور( مارپیچ بالا و پایین رونده ) به قلب آنها متصل نیست.آنها را از «طنین شومان» خارج کردند وانرژی اتری هدایت شده به سوی آنها را دریافت کردند. انرژی ای که از شبکه کریستالی گایا، چاکرای « ستاره زمین»( 30سانتی متر زیر کف پاها) جریان داشت، قطع شد. با فرستادن انرژی مبدا خود، به سوی این موجودات فریبکار به آنها قدرت بیشتری بخشیدیم. انرژی بدن ما 3 اصل را می شناسد: توجه، نیت و آگاهی. به هرچه توجه کنید همان را پرورش می دهید! با به کار بردن انرژی مبدا برمبنای اراده آزاد و عمل کردن با انتخاب خود و انجام آنچه خواهان آن در زندگی و آوردن آن به این دنیا هستید و نه خود را انتخاب کردن، و باور به اینکه چگون زندگی را برای همه انسانها آسان کنید، آن تحول رخ می دهد. قوانین و فشارها سبب شده اند این موارد امکان ظهور پیدا نکنند. این موجودات به سوی آتلانتیس به پیش رفتند. با تحت تاثیر قرار دادن ساکنان آنجا با جادوی خود ، همه نقشه هایشان را باور کردند : استفاده از اراده آزاد و تسلط یافتن بر مبدا. در آن روزها نوعی همراستایی در منظومه وجود داشت که در حال حاضر منتظرهمان هستیم... این باعث می شد که سیاره ها بتوانند انرژی یکدیگر را کپی کرده و با هم به اشتراک بگذارند.آنها در نظر داشتند با استفاده از CERN ارتعاشات پایین ماتریکس را به سوی سیاهچاله بفرستند و با کپی کردن آن تمام ابعاد دیگر را آلوده کنند .خزندگان به آفرینندگان انرژی مبدا تبدیل می شدند ، خدا!! و به این ترتیب اداره کردن تناسخ ها در تمام ابعاد به دست آنها می افتاد.آنها با دخالت خود ، تمدنهای دوست مانند لموریا و یونان باستان را به عدم همکاری واداشتند.. با استفاده از گوی بلورین آتلانتیس ، شرایط آب و هوایی مخرب ایجاد کردند...تلاش کردند تا انرژی گایا را از بدن فیزیکی آن جدا کنند. جنگهای اتمی به همین علت درگرفت...به خاطر انرژی مبدا. در طی همراستایی میان خورشید و سیاهچاله ..زمین-مادر به سوی بعد بالاتر ارتقا می یابد...با اکتیو شدن DNA ، آمادگی انرژتیک برای ورود به بعد بالاتر را پیدا می کنید. در واقع سختی و فشار زیادی نخواهد بود . یک همراستایی مانند این در زمان آتلانتیس هم اتفاق افتاده بود .

آنها با ابزار خلاقه خود سیاهچاله را نشانه رفتند. به منظورآنکه پرتو نوری که به سوی زمین انرژی می فرستد را نابود کنند ...برای بدست گرفتن کنترل کامل، برای گرفتن انرژی سیاره ها..با استفاده از انرژی مبدا. شما باید موجودی با نیت خیرباشید تا این انرژی را بکار ببرید وگرنه مانند دوران آتلانتیس نتیجه معکوس می دهد. این موجودات به نام « برادران بلیال» معرف شدند . تناسخ یکی از آنها آدولف هیتلر بود. پس از انفجار اتمی که یک گزینه جمعی بود( البته نه همه، بیش از 50%) محورزمین کج شد. این بدترین فاجعه قابل تصور بود. و ردپای آن را در بسیاری از متون مذهبی می توان یافت. آتلانتیس از هم فروپاشید و در میان امواج ناپدید شد... و نیز دیگر تمدنهای « آبی» . مبدا، آن اتفاق را دید .او همیشه می خواست فرصت دوباره ای بدهد.عده ای از آتلانتیسی ها که به سوی خشکی گریختند ، کریستالها را نجات داده و در شبکه کریستالی قرار دادند...جایی بسیار دور از دسترس این تبهکاران کهکشانی . این کریستالها دارای رنگ و ارتعاشات 7چاکرا هستند. نوشته : الیزابت تروتوینمطلب دیگری که می خواهم در باره اش صحبت کنم ، «فرمانده هاتون» است . هرچند که برای سالها فکر می کردیم که اهرام را فرازمینی ها ساخته اند اما نمی دانستیم که اهرام در معبد آفرینش در ستاره « الدبران» ساخته شده و به زمین آورده شد و در فلات جیزه قرار گرفت ، توسط هاتون و دیگران. هاتون از سیاره Trantor می آمد . یکی از کسانی بود که با «خوفو» به اینجا آمدند، همان که او را به نام « توت» می شناسند.او هرم خئوپس را ساخت (هرم جیزه).. در آن زمان یک فرمانده دیگر نیز بود به نام Kla-la که از سیاره الدبران می آمد( چشم توروس).. پس از تخریب آتلانتیس ما به هرم ها نیاز داشتنیم تا مدار چرخشی زمین را ثابت نگه داریم. ( فرمانده kla-la طراح و مهندس واقعی هرم جیزه بود . این هرم در ستاره الدبران ساخته شد و با استفاده از تکنولوژی حمل فضایی بر روی زمین قرار گرفت. خوفو ( توت) فرعون زمان آن بود و به همین دلیل نام او به هرم ها داده شد.) در نتیجه فرورفتن اتلانتیس، زمین در فضا تلوتو می خورد. ژنراتورهای تثبیت کننده ای در زیر همه هرم ها حتی هرم های افریقای جنوبی، چین، و تمام هرم های مصرقرار دارد. ژنراتورهای نیمه اتری که با فرکانس بعد پنجم کار می کنند. فرمانده هاتون و فرمانده kla-laبا همدیگر روی این موضوع کار می کردند تا به تثبیت محور چرخشی زمین در آن زمان کمک کنند . آنها با فرمانده Ashtar در رابطه بودند. فرمانده اشتر مقری میان اتاق شاه و ملکه در زیر معبد بزرگ جیزه داشت. سفینه ها و فرماندهان که در آنجا استقراردارند مسئول نگهداری همگرایی محوری زمین هستند. فرماده هاتون و نیروهای تحت امرفرمانده اشتر مرتبا با کشتی فضایی خودشان به ژنراتورهای این هرم ها سرکشی می کردند و با فرستادن پرتوهایی به زیر این هرم ها و ژنراتورهای sub etheric محور چرخشی زمین را حفظ می کردند . سه خورشید در منطومه ما وجود دارد .ما سیستم ستاره ای سه تایی هستیم. ( سیستم سه خورشیدی . سایروس A، سایروس B ، و سول) اگر هاتون و فدرراسیون کهکشانی نبود ما به سوپرنوا تبدیل می شدیم . آنچه اکنون اتفاق افتاده این است که Alcyone خورشید بزرگ مرکزی که 400 سال نوری دور از زمین قرار دارد و در خوشه پروین (plaiades ) واقع است یک کمربند کامل نوری فرساده است به نام کمربند فوتونی . خوشه پروین نزدیک به مرکز کهکشان ما قرار دارد و زمین دردورترین نقطه محیطی کهکشان راه شیری واقع است. کمربند فوتونی در روز 22 دسامبر سال 2000 در انقلاب زمستانی وارد شد و به طور کامل زمین را احاطه کرد. کل منظومه شمسی تحت تاثیر نیروی کمربند فوتونی قرار گرفته و جهت ما را تغییر داده است . ما اکنون در حال حرکت و خارج شدن از محیط خارجی کهکشان و پیش رفتن به سوی بازوی مارپیچی کهکشان راه شیری هستیم. در روز 21 دسامبر 2012 ما به نقطه کاملا متفاوتی در کهکشان راه شیری رسیدیم و به خوشه پروین نزدیک شدیم . وقتی به آنجا برسیم آنوقت 9 خورشید در اتمسفرخواهیم داشت! ( سایروس AسایروسB ، سول ، مشتری، زحل، ونوس، اورانوس، مریخ، زمین)همه کانالهایی که پیام هاتون را منتقل می کنند واقعا با او در ارتباط نیستند. دو نفر از آنها که الان به ذهنم می آیند از عوامل اطلاع رسانی غلط هستند. قد فرمانده هاتون 12فوت است . موجودی است که پیشرفت کرده تا نقشی در این سیستم داشته باشد. شاید برایمان جالب باشد که او بلندقد تر از یک انسان است. ما با موجودات نورانی شگفت انگیزی ملاقات خواهیم کرد. با تشکر از الیزابت!ساخت یک شبکه نوینزمین درونی هرم هایی ساخته است که انرژی خورشید درونی را به سوی شبکه کریستالی هدایت می کند ( مانند گوی تسلا) دربالا خواندید که اهرام معمولا در مکانهایی قرار گرفته اند که زمین در آن منطقه بی ثبات بود . وهرم ها آن را ثابت نگه می داشتند. نفت فرکانسهایی که در اثر فعال شدن استارگیت ها در زیر هرم ها ایجاد می شوند را تثبیت می کند. هرم های زمین داخلی وسطح آن ، شبکه کاپیوتری زمین را تغذیه میکنند و یک مارپیچ بالا و پایین رونده را در سطح ماکروفراهم می آورند تا انرژی را به تمام موجودات زنده این سیاره برسانند. همه ما کریستالین هستیم.پس از آنکه تقریبا نابود شدیم ، کریستالهایی که از انفجار اتمی نجات داده شدند ، در شبکه زمین قرار گرفتند. این کریستالها با چاکراهای هفت گانه در ارتباطند و به اندازه کافی به ما انرژی می دهند تا یاد بگیریم باز هم با هماهنگی با گایا زندگی کنیم. ..و دوباره از ابتدا همه چیز را بیاموزیم.گوی کریستالی ( نقطه تجمیع انرژی ) به فرم اتر وجود دارد و چاکراهای زمین را فعال می کند... و در تقویم مایاها نیز به عنوان امواج به آن اشاره شده است... و از خود اثر انرژتیک برجای می گذارد . انرژی که به آن مار رنگین کمان می گویند.

وقتی نقطه تجمیع انرژی بالای گره های قدرت در مسیر شبکه انرژی (leyline) قرار می گیرد مردم تمایل زیادی برای گردش در ان منطقه پیدا می کنند. در طی همراستایی این نقطه در صخره مقابل ماچوپیچو قرار خواهد گرفت. جایی که به آن قلب مادر میگویند...رودخانه ای کنار آن جریان دارد که به آن rio de madre میگویند. با فرکانس هایی که آزاد می کند چاکراهای اتری فعال می شوند. نقطه دریافت انرژی زنانه است. اکنون در می یابیم که آنها با سیاره های منظومه شمسی ما چه کرده اند .. و چه اثر عظیمی از خرابی بر جای گذاشته اند. تبهکاران کهکشانی هیچگاه آگاهی کامل خود را از دست ندادند و سیستمی را پایه گذاری کردند که همان است که آتلانتیس را نابود کرد. تمام مولفه های مورد نیاز برای تخریب یک سیستم ، موجود است. آنها یک شبکه اتری با ارتعاش پایین برقرار کردند. ارتعاشات پایین به سوی گره های انرژی در leylines ارسال کردند.

https://www.google.nl/search?q=haarp

این فرستده ها و گیرنده ها فرکانس هایی با ارتعاشات پایین ارسال کرده و بخش پایینی مغز رپتیلیان را فعال می کند . این امواج به صورت افقی به ما می رسند. یادتان باشد که عنصرهوا/ اتر خاصیت تکثیرکنندگی دارد، درست مثل آب. این فرکانس های الکتریکی به ما اصابت می کنند و بدنهای ما که از آب تشکیل شده این فرکانس ها را تشدید می کند.پیوندهای اتری کارگذاشته شده در بخش پیشین مغز به شدت فعال شده و گفتگوهای درونی منفی را تحریک می کند...یک ذهنیت منفی و قرار گرفتن در حالت دفاعی به دلیل ترس از مرگ و فقدان . اینکه فقط به فکر خودمان باشیم و در حق دیگران هیچ عطوفتی نداشته باشیم. رفتن به سرکار به خاطر « رئیس» ، به سختی پول در آوردن برای رفع نیازهای اساسی مثل غذا و سرپناه ...کارکردن برای برآوردن خواسته دیگران ...با پولی که درمی آورید غذا می خرید تا دوباره انرژی به سر کار رفتن داشته باشید. در اوقات فراغت تان به تماشای محراب کنترل ذهن یعنی تلویزیون می نشینید. و بعد می خوابید تا برای کار کردن دوباره سرحال باشید. فرکانس تلویزیون و دیگر صفحه ها ، آن پیوندهای اتری کارگذاشته شده در مغزمان را فعال می کنند. آنها کشتی ها سیار HAARPرا هم دارند که دربالای گره های مسیرهای طبیعی انرژی بر روی دریاها قرار گرفته اند . بخصوص بر روی هرم های زیرآب.

https://www.google.nl/search?q=haarp



هرم دریایی نزدیک ژاپن.

بسیار خوب دارید فکر می کنید؟آنها می توانند ورودی و خروجی این گره های قدرت را تنظیم کرده و به هر کجا که بخواهند ارسال کنند. در اینجا راز برنامه های جنگی نهفته است. آنها شبکه ای از دیش های ماهواره ای دارند که با ماهواره هایی که به دور مدار زمین در گردشند، در ارتباط هستند. ژنراتورهای کریستالی قرار گرفته بر روی آنها و دیگر تاسیسات روی زمین می توانند پرتوهایی به سوی این دیش ها بفرستند. آنها می توانند « پرتوی مرگبار تسلا» را به زمین بفرستند و نیروهای روشنایی را همواره تهدید به آسیب رساندن کنند تا به ما نزدیک نشوند ...اما این نیروها ما را دوست دارند و در فاصله ای نزدیک از ما قرار می گیرند که عامل ترس و عدم همراستایی را کاهش دهند . حالا در باره 11سپتامبر فکر کنید. منهتن و ژاپن بر روی گره های قدرت در مسیرهای طبیعی انرژی ( leylines) بنا شده اند . آنها کارخانه هایشان را بر روی این مکان های مقدس ( این گردابهای انرژی ) بنا کرده اند تا انرژی شبکه را پایین نگه دارند... انسانها تنها برای بقای خود تلاش می کنند، بر مبنای نفس. بدور از هماهنگی و تحت بردگی خزندگان . تنها 7چاکرای فعال دارند و هیچ ارتباطی با خود برترشان ندارند. اینها مکان هایی هستند برای شکوفایی زندگی و برای احیای زندگی آب در آنها جاری است.

http://www.newyorknature.net/Native.html

http://www.bibliotecapleyades.net/mapas_ocultotierra/esp_mapa_ocultotierra_07.htm

آنها میدان مسابقات، کلیساها و کارخانجات را بر روی این مکانها می سازند . جایی که مردم باید نور مبدا را از آنجا کسب کنند . ..آنها را وادار می کنند سخت کار کنند، تا با پولی که ندارند چیزهایی بخرند تا از نظر ذهنی، مردمی را که دوستشان ندارند تحت تاثیر قرار دهند ... برای گذران زندگی سخت کار می کنند و به جمع آوری دارایی می پردازند و فکر می کنند اینطوری خوشبخت می شوند... کلیساها وعده بهشت و جهنم را در جای دیگری می دهند . وقتی به اطرافم نگاه می کنم می بینم اوضاع از این بدتر نمی تواند باشد. ارتعاش این مکانها به دلیل انحراف جریان انرژی ساکنان آن، کاهش می یابد. خدایان، افرینندگان: انسانها به نام مبدا کار می کنند ، به نام خدا / عشق.در ذهن هایشان... همیشه از ملال می ترسند... از اینکه دریافت افقی نداشته و سرگرم نشوند. برای همین گجت های جدید می خرند تا خود را با آنها مشغول کنند. اکنون همگی از افشاگری که پس از 11 سپتامبر صورت گرفت ، اطلاع داریم. اینکه آنها پرتوی به سوی یک دیش ماهواره ای منعکس کردند که در بالای نیویورک قرار داشت و دوباره آن را به سوی برجهای دوقلو برگرداندند . جیوه موجود در سیستم های هشدار دهنده حساس به دود، یک رسانای بسیار مناسب برای این انرژی هاست...کافی است در زیرزمین مواد انفجاری باشد وکار تمام است ... به دلیل ایجادانرژی منفی در مسیرهای انتقال انرژی طبیعی زمین، انرژی این مناطق کاهش یافته است . افرادی که در 11 سپتامبر کشته شدند به خانه رفته اند... به ابعاد و ارتعاش های بالاتروجود رفته اند. شاید دوباره همراه با سفینه های فدراسیون کهکشانی به سیاره و خانه خودشان برگردند . آنها پیش از آنکه بدن انرژی شان توسط پرتوها آسیب بیشتری ببیند از جسم خود خارج شدند . زمانش که برسد می توانید آن درگذشتگان را هنگام فرود آمدنشان ببیند. اشعه مرگبار تسلا:

http://www.youtube.com/results?search_query=jesse+ventura+tesla+death+ray&sm=3

در مواردی مانند Haarp انرژی های مادرمان زمین بر علیه خودش به کار می رود و نیز بر علیه هر موجود زنده ای بر روی زمین و خانواده کهکشانی ما.Chemtrails ( انتشار مواد شیمیایی آلوده درآسمان)ایجاد شبکه ای در آسمان شامل مقادیر زیادی از فلزات که می تواند در سطح افقی ، داده های عمودی بر روی گره های مسیرهای طبیعی انرژی( leylines )را منحرف کند. همچنین برای ایجاد تغییر در آب و هوا به کار می رود با ایجاد یک ارتعاش پایین تر یا بالاتر که پژواک آن در یک سطح وسیع منجر به تغییر الگوهای آب و هوایی می گردد . گذشته از آنکه مواد شیمیایی موجود در آن می تواد سبب پایین نگه داشتن ارتعاش و مسمومیت و مانع ورود ما به «روشن شدگی» شود. CERNقبل از خواندن این مطلب ...این را بدانید که خانواده کهکشانی ما همه چیز را تحت کنترل دارند و هیچ فاجعه ای رخ نخواهد داد...اما باید این حقیقت را مطرح کرد. برایم عجیب است که چرا کسی نمی پرسد:« این هزینه ها را چه کسی می پردازد؟»

http://www.youtube.com/watch?v=6UioMaplabo

در گوگل جستجو کنید و پاسخ های بیشتری خواهید یافت. این وسیله ای است که سیاهچاله را نشانه رفته است. آنها در نظر دارند همان کاری را بکنند که در زمان آتلانتیس انجام دادند! اما انرژی مادر راستینمان زمین پایین آمده است تا سرعت نور را حفظ کند … آنها برای ایجاد تداوم ، نیاز به منبع ماده خالص دارند تا سرعت نور را نگه دارند. این پرتوهای کوچک ماده مبدا، درون تمام موجودات زنده که خون سرخ رنگ دارند هست، در قلب هر موجودی : ذره الماس گونه. وقتی شما در همراستایی قرار می گیرید این انرژی در سیستم کانالهای گردش انرژی ( meridian) در بدن تان و چاکراها منتشر می شود تا به تمام سلولها برسد. آنچنان که گویی میان هر سلول خورشیدی هست...یک ذره از ماده مبدا که اتم ها به دور آن می چرخند... یک نمونه کوچک از سیستم سیاره ای!! سیستم گردش انرژی در بدن ما دوباره کریستالی می شود و 13 چاکرای ما فعال می شود ، همانطور که در آتلانتیس بودیم...و قدرت آفریدن و شفابخشی به ما باز می گردد. سیاهکاران همواره می دانستند که این روز خواهد آمد. و ماهیت آنها آشکارخواهد شد ... و ما دوباره قدرت می گیریم.انرژی سنت مایکل به وسیله بسیاری از رهبران معنوی پس از سقوط اتلانتیس فعال شد . نجات یافتگان کریستالهای نگهداری شده را فعال کردند تا به فرکانس های بالاتری دست پیدا کنند . و نیزبازگرداندن تکنیک ودانش دوران لموریا ، دوره ای که زمین در آن باغ عدن بود. این مسیرهای طبیعی انرژی ( leylines ) از صخره مایکل (michael skellig)شروع شده، از ایرلند و انگلستان و فرانسه می گذرد تا برسد به اهرام جیزه. CERNانرژی خود را به سوی این مسیر نشانه رفته است !! CERN می تواند اگر توان کافی داشته باشد کرم چاله ای ایجاد کند ، با آنچه ذرات هیگ می نامند.(higg/boson)موزه لوور در پاریس در این مسیر قرار گرفته است و می توانم به شما بگویم آن مکان متشکل از موادی است که شامل مقادیر زیادی ساختار کریستالین می باشد. این مواد معدنی، حس افرادی که در آنجا حضور دارند را کپی می کند ..وقتی آنجا هستیم کاملا در همراستایی قرار داریم. زیرا با عشق و شادی ازآن اشیاء زیبا لذت می بریم. به این ترتیب با انرژی خودمان شبکه زیرین را تغذیه می کنیم . آموزه های سری نازل تر عنصر کریستال را با فلز جایگزین کردند . فلزات مثل آنتن هستند و تنها می توانند ارتعاشات پایین را منتقل کنند و نه تمام پهنای باند فرکانس های مبدا را . تنها کریستال قادر به انتقال این انرژی است. همانطور که قبلا ذکر کردم ، استادیوم ها بر روی گره های انرژی ساخته شده اند : مردمی که به آنجا می روند معمولا به شدت در وضعیت دوگانگی و مبارزه و رقابت قرار دارند . آنها با هم باعث می شوند این گره ها، انرژی های پایین تررا در دنیا منتشر کنند . آنها ارتعاشات پایین و عمودی پخش می کنند و یک گرداب ارتعاشی پایین ایجاد می کنند . بیایید نگاهی بیندازیم به مقاله ها در باره زمینی که بر روی آنها ورزشگاه المپیک ساخته شد:

https://www.google.nl/search?sourceid=navclient&aq=&oq=the+olympic+arena+was+built



13 موجود غیر عنصری می باید در افتتاحیه المپیک حضور پیدا می کردند . موجوداتی که ارتباط عمودی با مبدا نداشتند. برای همین در لندن اقدامات امنیتی زیادی در رابطه با اسکن DNA صورت گرفت. بعضی از آنها دستگیر شدند . نیروهای نظامی مثبت آنها را شناسایی کردند. هدفشان این بود که یک یازده سپتامبر دیگر بوجود بیاورند. یک انفجار رادیو اکتیوی که می توانست یک گرداب ارتعاشی پایین ایجاد کند و سبب جدایی بدن انرژی افراد از جسم آنها شود. با این سیاهچاله ایجاد شده ، انرژی افراد در استادیوم مکیده شده و به شبکه کریستالی CERN فرستاده می شد. انسانهای درون استادیوم بخش هایی از خدا بودند ...«بلاسم گودچایلد» فراخوانی به منظور مدیتیشن جهانی برای المپیک انجام داد . انرژی صعود کننده ای که توسط هزاران نفر ایجاد شد، نتیجه را تغییر داد. یک سفینه فضایی در بالای ورزشگاه برای حفظ امنیت قرار داشت تا زمان پایان آتش بازی. انسانها و نیروهای نور، نتیجه را تغییر دادند ومردم را در آن ورزشگاه در امنیت و عشق حفظ کردند.چگونگی عملکرد شبکه گایاما بر روی زمین، اهرام و نقاط قدرتی را داریم که داده هایی را در وضعیت عمودی از ابعاد و سیارات دیگر دریافت می کنند. ما نیز همینطور هستیم.ما روی زمین ستون های مکعبی کریستالین داریم obelisk) ) که در یک میدان حلقوی فرکانس های خود را در هوا/اتر پخش می کنند.

https://www.google.nl/search?q=obelisks



بله ما نیزهمان انرژی را داریم . ..آن را از طریق مارپیچ های عمودی دریافت کرده و به بیرون می فرستیم. وقتی چاکراهای ما در همراستایی قرار می گیرند انرژی ساطع شده از هرم ها به ما می رسند. ...آنها برای از میان بردن این ارتباط هر کاری که بتوانند انجام می دهند . و این را بدنید که نیروهای روشنایی نیز هرکاری که بتوانند انجام می دهند . تعداد زیادی کانال ارتباطی وجود دارد که این اطلاعات را دریافت می کنند . تنها کاری که باید انجام دهیم این است که توطئه های پنهان را افشا کنیم . نیروهای نور منتظرند تا از آن آگاه شوند...مردم بدانند که آنها مدتهاست به صلاح ما کار می کنند. آنها ما را دوست دارند و فقط می خواهند که آنها را بپذیریم. آنگاه است که در می یابیم کجا بودیم و چه شد . به خاطر آنها بود که اوضاع از این بدتر نشد. ما باید این خبرها را منتشرکنیم تا مردم بدانند. عده زیادی دستگیر می شوند. عده زیادی از آنها را به عنوان بت می شناسیم. اگر به جای شما بودم در گروههای bilderberg وسران عالیرتبه فراماسون بدنبال آنها می گشتم. البته همیشه نباید به دنبال یک مرد بود ...شاید او یک زن باشد.این پیوندهای اتری کارگذاشته شده در مغز ما که از دوران اتلانتیس آنها را داریم، فرستنده هستند. این انرژی ها در کجا ظهور پیدا می کنند؟ به« ذره خدا» فکر کنید. حالا آن سمبل باستانی مصر را می فهمید... هر سلول یک خورشید درونی دارد .

اگر در حال قدم زدن مدیتیشن انجام میدهیم ، تصور کنیم که به این شبکه متصل هستیم ...این را تصور کنید که ...انرژی خود را برای رسیدن به همه به اشتراک می گذارید . انرژی خود را به ستونهای OBELISK و اهرام بفرستید... نیت کنید که آنها آنطور که باید عمل کنند .

حتی وقتی در اتاق نشیمن خود نشسته ایم می توانیم نور و عشق را به این سیستم بفرستیم. ..تنها با ارتباطی آگاهانه. فدراسیون کهکشانی در انتظار خوشامدگویی از جانب ماست...آنگاه است که می توانیم برای آفریدن دوباره یک بهشت همکاری کنیم...اما باید اهداف تاریکی را بدون ترس از مسخره شدن برملا کنیم. بعد از فرود آمدن فدراسیون کهکشانی تمام ماجرا برایتان شرح داده می شود ، با احیای تصاویری که در بانک اطلاعاتی زمین ذخیره شده است. هر آنچه که بر روی زمین اتفاق افتاد در این بانک اطلاعاتی بازیافت می شودتا داستان حقیقی نشان داده شود .این را بدانیم که ما لموریایی و اتلانتیسی ، آنوناکی، معبدی، مایان و توطئه گران تاریکی بوده ایم ... همه تناسخ ها را در دوسوی تاریکی وروشنایی داشته ایم تا یک تجربه جمعی بدست بیاوریم. موضوع سرزنش کردن کسی مطرح نیست... فقط بیان عشق...ما همگی با هم آن را ایجاد کردیم و همگی ما شفا خواهیم یافت . .. به یاری خانواده نورانی ما: فدراسیون کهکشانی و برادران و خواهرانمان در زمین درونی. اگر با هماهنگی در این گره های موجود در مسیرهای انرژی جمع بشویم ، مطئن باشید که نشانه ای از آنها دریافت خواهید کرد ...مانند نشانه ای از یک دیدار نزدیک...گواهی از نیت دوستانه آنها نسبت به دیگران .موارد زیادی در باره موجودات نورانی در آسمان وجود دارد ... بر روی زمین با دروغ ما را از دانستن آن باز داشته اند. برای اینکه فراموش کنیم که تا چه اندازه قدرتمند هستیم !!کشتی فضایی آیسان Ison به خورشید نزدیک می شود و به درون آن می رود ( استارگیت) و انرژی خود را با انرژی خورشید ترکیب می کند ...تا ما کمی بیشتر بیدار شویم. تا ما از نظر انرژی توان تحمل فرکانس های بالاتر را پیدا کنیم -غده پینه آل . او طرح اولیه تمام سیاره هایی که از آنها عبور می کند را فعال می سازد تا از نظرانرژی همسان شویم. آیسان ستاره آبی Kachinaو نیبیرو ستاره سرخ کاچیناست. نیبیرو خود را پنهان کرده و همچنان انرژی خود را ارسال می کند . و چه کسی می گوید که آیسان نمی تواند خود را پنهان کند؟؟

http://www.youtube.com/results?search_query=niburu+see+from+the+southpole&sm=3

با همکاری نیروهای نور و Elizabeth Trutwin
Namasteهیلدا از هلند

مترجم: مهناز


Website: The Montague Keen Foundation
Translation: Mahnaz

لطفا نظرات و پیشنهادات خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید
Att: Behi
arcturian.nation@gmail.com


< previous message | next message >


Share |